پرسش :
چرا حضرت علی(ع) برای گرفتن حق خود متوسل به قيام مسلحانه نشد؟
پاسخ :
جامعه ى اسلامى در آن ايام چنان دچار اختلاف نظر و دودستگى شده بود كه يك جنگ داخلى و يك خونريزى كوچك موجب انفجارهايى در داخل و خارج مدينه مى شد. بسيارى از قبايلى كه در مدينه يا بيرون از آن زندگى مى كردند نسبت به حضرت على "ع" بى مهر بوده، كينه ى او را سخت به دل داشتند. زيرا حضرت على "ع" بود كه پرچم كفر اين قبايل را سرنگون كرده، قهرمانانشان را به خاك ذلت افكنده بود. اينان، هر چند بعدها پيوند خود را با اسلام محكمتر كرده، به خداپرستى و پيروى از اسلام تظاهر مى كردند، ولى در باطن بغض و عداوت خود را نسبت به مجاهدان اسلام محفوظ داشتند.
در چنان موقعيتى اگر امام "ع" از طريق توسل به قدرت و قيام مسلحانه در صدد اخذ حق خويش بر مى آمد به نتايج زير منجر مى شد:
1- در اين نبرد امام "ع" بسيارى از ياران و عزيزان خود را كه از جان و دل به امامت و رهبرى او معتقد بودند از دست مى داد. البته هرگاه با شهادت اين افراد حق به جاى خود باز مى گشت جانبازى آنان در راه هدف چندان تأسفبار نبود، ولى چنانكه خواهيم گفت، با كشته شدن اين افراد حق به صاحب آن باز نمى گشت.
2- نه تنها حضرت على "ع" عزيزان خود را از دست مى داد بلكه قيام بنى هاشم و ديگر عزيزان و ياران راستين حضرت على سبب مى شد كه گروه زيادى از صحابه ى پيامبر "ص" كه به خلافت امام "ع" راضى نبودند و به آن تن نمى دادند نيز كشته شوند و در نتيجه قدرت مسلمانان در مركز به ضعف مى گراييد. اين گروه، هر چند در مسأله ى رهبرى در نقطه ى مقابل امام "ع" موضع گرفته بودند، ولى در امور ديگر اختلافى با آن حضرت نداشتند و قدرتى در برابر شرك و بت پرستى و مسيحيت و يهوديت به شمار مى رفتند.
3- بر اثر ضعف مسلمانان، قبايل دور دست كه نهال اسلام در سرزمين آنها كاملاً ريشه ندوانيده بود به گروه مرتدان و مخالفان اسلام پيوسته، صف واحدى تشكيل مى داد و چه بسا بر اثر قدرت مخالفان و نبودن رهبرى صحيح در مركز، چراغ توحيد براى ابد به خاموشى مى گراييد.
منبع: فروغ ولايت آيت الله العظمي سبحاني ص165
جامعه ى اسلامى در آن ايام چنان دچار اختلاف نظر و دودستگى شده بود كه يك جنگ داخلى و يك خونريزى كوچك موجب انفجارهايى در داخل و خارج مدينه مى شد. بسيارى از قبايلى كه در مدينه يا بيرون از آن زندگى مى كردند نسبت به حضرت على "ع" بى مهر بوده، كينه ى او را سخت به دل داشتند. زيرا حضرت على "ع" بود كه پرچم كفر اين قبايل را سرنگون كرده، قهرمانانشان را به خاك ذلت افكنده بود. اينان، هر چند بعدها پيوند خود را با اسلام محكمتر كرده، به خداپرستى و پيروى از اسلام تظاهر مى كردند، ولى در باطن بغض و عداوت خود را نسبت به مجاهدان اسلام محفوظ داشتند.
در چنان موقعيتى اگر امام "ع" از طريق توسل به قدرت و قيام مسلحانه در صدد اخذ حق خويش بر مى آمد به نتايج زير منجر مى شد:
1- در اين نبرد امام "ع" بسيارى از ياران و عزيزان خود را كه از جان و دل به امامت و رهبرى او معتقد بودند از دست مى داد. البته هرگاه با شهادت اين افراد حق به جاى خود باز مى گشت جانبازى آنان در راه هدف چندان تأسفبار نبود، ولى چنانكه خواهيم گفت، با كشته شدن اين افراد حق به صاحب آن باز نمى گشت.
2- نه تنها حضرت على "ع" عزيزان خود را از دست مى داد بلكه قيام بنى هاشم و ديگر عزيزان و ياران راستين حضرت على سبب مى شد كه گروه زيادى از صحابه ى پيامبر "ص" كه به خلافت امام "ع" راضى نبودند و به آن تن نمى دادند نيز كشته شوند و در نتيجه قدرت مسلمانان در مركز به ضعف مى گراييد. اين گروه، هر چند در مسأله ى رهبرى در نقطه ى مقابل امام "ع" موضع گرفته بودند، ولى در امور ديگر اختلافى با آن حضرت نداشتند و قدرتى در برابر شرك و بت پرستى و مسيحيت و يهوديت به شمار مى رفتند.
3- بر اثر ضعف مسلمانان، قبايل دور دست كه نهال اسلام در سرزمين آنها كاملاً ريشه ندوانيده بود به گروه مرتدان و مخالفان اسلام پيوسته، صف واحدى تشكيل مى داد و چه بسا بر اثر قدرت مخالفان و نبودن رهبرى صحيح در مركز، چراغ توحيد براى ابد به خاموشى مى گراييد.
منبع: فروغ ولايت آيت الله العظمي سبحاني ص165
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}